لبخند تو بهترین بهانه برای شادی منه عزیزم... وای که چه ناز خوابیدی خانم گلم.... اینجا هم 45 روزه بودی که با بابا جون میخواستیم ببریمت بهداشت من لباس پوشوندمت ولی بازهم خوابیدی.... کوچولوی خوش خواب ...
ناز گلم خیلی وقته که نتونستم برات بنویسم آخه درگیرت بودم و اونقد دوست دارم حتی زمانی که خوابی هم دوست داشتم تماشات کنم و سیر نمیشدم و واسه همون نشد به وبلاگت سر بزنم ، نه که الان ازت سیر شدم ، نه! ولی دیگه کفتم بیام و یه سروسامون بدم اینجارو..... اینم چندتا عکس از3روزگی... . . چون زردی داشتی 2روز اول زیر مهتابی بودی البته خونه خودمون ...